خاطرات nyilvános
[search 0]
Több
Download the App!
show episodes
 
Artwork

1
خاطرات یوتاب

Persian Media Production | رسانه پارسی

icon
Unsubscribe
icon
icon
Unsubscribe
icon
Havi
 
«خاطرات یوتاب» در قالب داستان، از زندگی یک دختر جوان بهائی که چندان تجربه‌ای در دنیای غریبه‌ها، «سرزمین عجایب» و مردان نامرئی ندارد و بیشتر در فکر تحصیل و نقاشی است گزارش می‌کند.
  continue reading
 
پادکست خاطرات یوتاب روایتگر حکایت‌های یوتاب دختری جوان است که با عشق و امید و تردید مواجه شده. یوتاب که دختری دانشجو است بر اثر یک تصادف رانندگی در بیمارستان بستری و در آنجا با دکتر نادری آشنا می شود.
  continue reading
 
Loading …
show series
 
یوتاب در اثر دیدن منظره‌ی غیر منتظره‌ای از پدر و مادرش می‌خواهد که او را از بیمارستان به خانه منتقل کنند و از لحاظ عاطفی دچار مشکل جدیدی می‌شود.Persian Media Production | رسانه پارسی által
  continue reading
 
یوتاب بعد از چند روز که با خودش و افکارش کلنجار می‌رود به این نتیجه می‌رسد که شاید خدا برای او خواسته که قهرمانانه به پیش برود و شجاعانه با مرگ روبرو شود.Persian Media Production | رسانه پارسی által
  continue reading
 
گاهى می بينى آشنايى در مسير زندگى تو به صورت گذرى صحبتى را با تو در ميان می گذارد كه همان، سرآغاز تحول هاى بزرگى در زندگى تو می شود. تو را وامی دارد تا زير باران بروى و چشم ها را بشويىPersianBMS által
  continue reading
 
فاجعه هايى همچون سيل در شيراز اگر رخ مي دهد آدمى از يك سو مصمم مي شود تا مانع رخداد مجدد چنین حادثه هايى بشود. ولى از آن سو تلاشى نيز می كند تا در دل همان فاجعه ها معنايى اگر به دست مردم خلق شده، آن را بيابد و در جان خود حك كند.PersianBMS által
  continue reading
 
در اين سوى دنيا، درست آن زمان كه به خاطر مشكلات سياسى منِ سهيل «بيگانه» به حساب می آمدم، نام مولانا و شعر او سبب شد تا مهر من در دل بسيارى افراد اين سوى دنيا بنشيندPersianBMS által
  continue reading
 
از دست رفتن عزيز، رنگ همه چيز را، حس و حال همه چيز را به كلى ديگرگون مي كند. آن چيز كه در جان ما مي جوشد گويا تلاشى است در ساختن معنايى براى از دست دادن آن عزيز، در اين روزگارى كه مردمان مرگ را در پستوى خانه پنهان مي كنندPersianBMS által
  continue reading
 
همواره كشمكشى هست در درون آدميان بر سر دوراهى هاى اخلاقى. خود ما به گذشته عمر كه نگاه مي كنيم بسيار به خود فرصت داده ايم براى تعيين مسير. خودپسندى است اگر اين فرصت از سوى ما به ديگرى داده نشودPersianBMS által
  continue reading
 
داستان سربازانى كه تنها پس از يك شب آشنايى با جبهه مقابل دست و دلشان به ريختن خون يكديگر نمي رفت. در يك شهر كافى است شما يك انسان را خوب بشناسى، با او دوست باشى، آن گاه بهيچ وجه حاضر نمي شوى خلبان آن هواپيمايى باشى كه بنا است ده ها بمب بر سر آن شهر بيندازدPersianBMS által
  continue reading
 
مي بينى يكى مي گويد فلانى را ديدم كه شباهت كاملى با تو داشت. كنجكاو مي شوى بدانى حس اين آشنا نسبت به آن فلانى چه بوده و شباهت با تو چه حسى را در دل او پديد آورده. آدمى در جستجوى ردپايى است كه از خويش بر جا گذاشته استPersianBMS által
  continue reading
 
هستند لحظه هايى كه دلت از رفتارهايى يكى به درد می آيد، تا جايى كه تحملش دشوار مي شود. اين جور وقت ها تنها حضور معشوق است كه مي تواند به نيروى عشق، دل تو را با او آشتى دهدPersianBMS által
  continue reading
 
رابطه با يك انسان دايره اى است، نيمِ آن بخشيدن است و نيمى هم گشودن قلب به دريافت محبت از ديگرى. نه فقط چون حس دِين در ميان نباشد، نه. آدمى در بخشيدن است كه وجودش با ديگرى پيوند ميخوردPersianBMS által
  continue reading
 
سخن بزرگان است كه آن چيز كه مايه عذاب ماست نه خود رنج است، بلكه نيافتن معنايى است براى آن رنج تا تحملش را براى ما هموار كند. و كجا ميتوان رنجى بزرگتر از درد فراق و دلتنگى سراغ گرفت؟PersianBMS által
  continue reading
 
رفتار «او» از سر احتياط است، از آن ديگرى ترس؛ درشتى كلام «او» به خاطر صداقتش است، آن ديگرى از سر بى ادبى. جسارت هاى «او» از اثر شجاعت است و آن ديگرى از سر جوزدگى. فرق و فاصله كجاست؟PersianBMS által
  continue reading
 
آن كس كه من در او صفات فرشته گون مي بينم، تو چگونه مي شود كه جز سياهى چيزى در او نمي بينى؟ و او كه تو فرشته مي بينى چگونه است كه من او را انسانى عادى مى يابم با همه خطاهاى هميشه گى بشرى؟PersianBMS által
  continue reading
 
روزهايى هستند در زندگى كه حسرت آن چيزها را مي خورى كه ديگرانى به سادگى از پيش آن گذشته اند. دهها چيز ديگر بسا كه در امكان تو هست كه براى آن ديگرى آرزوست. داشته هاى ما آرزوهاى آن ديگری است و داشته هاى او آرزوى ما.PersianBMS által
  continue reading
 
سرگذشت هنرمندى كه يك بار به خاطر جنسيت و بارى ديگر به خاطر عقيده سقفى كوتاه بر فراز آرزوهايش بنا كردند. داستان تلاشى خستگى ناپذير براى به بالا راندن اين سقف تا آن روز كه فرصت شكوفايى دست بدهدPersianBMS által
  continue reading
 
لحظاتى هست كه آدمى دل شكسته و مايوس شده است از دوستى كه پيشترها نهايت اعتماد را به او داشته. چه آن زمان كه تلخى در جان آدم هست، و چه بعدتر كه تغييرى در آن پديد بيايد، بُن و اساس ديگرى براى احساس آدمى معلوم می شودPersianBMS által
  continue reading
 
درخواست كمكى از دوستان تا مرا آن گونه كه خود مي شناسند به من نيز بشناسانند. فرق و فاصله اى است ميان تصور من از خودم تا آن چيز كه در ذهن دوستان من جا گرفته استPersianBMS által
  continue reading
 
تفكر هميشه تمركز بر يك مساله نيست. گاهى هم آن است كه ذهن را آزاد بگذارى تا هر انديشه اى، بى هيچ قضاوتى از گوشه آن بگذرد. بسا كه شخصيت فرداى تو، تحقق همين خيال بافى هاى امروز باشندPersianBMS által
  continue reading
 
گاهى مي بينى آشنايى در مسير زندگى تو به صورت گذرى صحبتى را با تو در ميان مي گذارد كه همان سرآغاز تحول هاى بزرگى در زندگى تو مي شود. تو را وامي دارد تا زير باران بروى و چشم ها را بشويىPersianBMS által
  continue reading
 
Loading …

Gyors referencia kézikönyv

Hallgassa ezt a műsort, miközben felfedezi
Lejátszás